Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فردا»
2024-04-25@23:42:10 GMT

مختصات دهه هشتادی‌ها

تاریخ انتشار: ۹ مهر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۱۰۷۲۳۸

مختصات دهه هشتادی‌ها

گروه سیاست سایت فردا – طبیعی و واضح است که تحلیل‌گران در عرصه سیاست به موضوعات مختلف از منظر خود و با گرایش سیاسی خود می‌نگرند و می‌نویسند. در اینجا اما سعی داریم با کنار هم قرار دادن این تحلیل‌ها ، مسائل را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بررسی کنیم.

 

در بسته پیش‌رو تحلیل‌های سیاسی را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بخوانید.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

 

صورت مسئله را تغییر ندهید ! 

 حسین شریعتمداری در «کیهان» نوشت: «1- از رسول خدا(ص) نقل شده است که مومن از یک سوراخ دوبار گزیده نمی‌شود (لاَیُلْسَعُ اَلْمُؤْمِنُ مِنْ جُحْرٍ مَرَّتَیْنِ). ما متاسفانه اما، از یک سوراخ نه فقط دوبار، بلکه ده‌ها بار گزیده شده‌ایم و دور از انتظار نیست که ده‌ها بار دیگر نیز از همان سوراخ گزیده شویم! در کدام نقطه دنیا دیده و یا شنیده‌اید که خانمی فوت شود و تمام شواهد و اسناد حکایت از آن داشته باشد که فوت ایشان یک رخداد طبیعی بوده است. با این حال، رئیس‌جمهور به خانواده وی تسلیت بگوید و هیئتی را مامور رسیدگی به ماجرا کند و... آنگاه عده‌ای در اعتراض به فوت او به خیابان‌ها بریزند، آمبولانس‌ها را به آتش بکشند، آدم بکشند، اموال عمومی را آتش بزنند، به مسجد حمله کنند، قرآن بسوزانند، گلوی مامور پلیس را پاره کنند، با ضرب و شتم چادر از سر یک زن محجبه بردارند و... دست به ده‌ها جنایت دیگر بزنند؟! کجای آن رخداد با این واکنش کمترین همخوانی و تناسبی دارد؟! کدام انسان برخوردار از حداقل شعور می‌تواند آشوب‌های اخیر را به حساب فوت خانم مهسا امینی بنویسد؟! ورود تمام‌قد آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان، رژیم صهیونیستی و... به ماجرا قبل از آن که تعجب‌آور باشد، مضحک است، نیست؟! کشورهایی که قتل‌عام میلیون‌ها انسان را صرفاً به جرم حق‌طلبی در کارنامه سیاه خود دارند، هزاران تن از شهروندان خود را به ضرب گلوله در خیابان‌ها به قتل می‌رسانند، صدها زن را در خانه و کاشانه‌شان سر به نیست می‌کنند، هیچ گروه تروریستی و یا حاکم دیکتاتوری را نمی‌توان آدرس داد که تحت حمایت آشکار این کشورها نبوده و نباشند و... برای فوت خانم مهسا امینی اشک تمساح می‌ریزند!

2- دیروز وزارت اطلاعات با صدور بیانیه‌ای ضمن اشاره به بازداشت ۲۶۰ نفر از عوامل اصلی دست‌اندرکار آشوب‌های اخیر، به برخی از برنامه‌های هولناک آنها که خنثی شده است نیز اشاره کرد. در میان دستگیرشدگان، ۹ نفر از اتباع کشورهای اروپایی، ۴۹ عضو سازمان منافقین، ۷۷ مزدور گروهک‌های تروریستی کومله، حزب دموکرات، پژاک، پاک که چند تن از اعضای رده‌بالای این گروه‌های تروریستی نیز در میان آنها بوده‌اند، ۲۸ تن از اراذل و اوباش نشان‌دار‌، ۵ عضو گروه تکفیری داعش با ده‌ها کیلوگرم مواد منفجره، ۹۲ تن از سلطنت‌طلبان و... دیده می‌شوند. برنامه‌ریزی برای بمب‌گذاری در هواپیما، انفجار در میان عزاداران حسینی‌(ع)، بمب‌گذاری در میان آشوبگران و انتساب آن به نظام و... از جمله برنامه‌های در دست اقدام آنها بوده است که با تلاش سربازان گمنام

امام زمان(ارواحنا له الفداء) در وزارت اطلاعات، کشف و خنثی شده است. آیا این برنامه گسترده برای قتل‌عام مردم در اعتراض به فوت مهسا امینی بوده است؟!

۳- در این میان، حمایت از آشوب و آشوبگران از سوی برخی سیاست‌بازها و احزاب سیاسی و شماری از هنرپیشه‌ها و ورزشکاران که از سفره گشاده و سخاوتمندانه این مرز و بوم

چریده و به آلاف و علوف رسیده‌اند نیز جنایت آشکاری است که نباید بی‌پاسخ بماند. برخی از شخصیت‌های سیاسی حمایت‌کننده از آشوبگران سابقه سیاهی در همسویی با بیگانگان و مخصوصاً آمریکا و انگلیس و رژیم صهیونیستی را در کارنامه خود دارند که دعوت از آمریکا برای تحریم ایران، اعتراض به مبارزه رزمندگان با داعش، پرونده مفتوح فساد اقتصادی، فقط اندکی از آن بسیارهاست. و در سوی دیگر برخی از به اصطلاح سلبریتی‌های حمایت‌کننده از آشوب‌ها، سوابق نفرت‌انگیزی از برپایی خانه فحشاء، قمار، تجاوز به زنان و دختران، سوءاستفاده‌های کلان مالی و... دارند که حتی اشاره‌ای گذرا به محتویات کارنامه سیاه آنها نیز شرم‌آور است. بدیهی است که اکثریت قریب به اتفاق طیف‌های یادشده از افراد مومن، متعهد، وفادار به میهن و مردم‌دوست هستند.

۴- اکنون سؤال این است که آیا می‌توان در ضرورت محاکمه و مجازات این عده به اتهام تخریب اموال عمومی، پادویی آشکار برای بیگانگان، مشارکت در قتل شهروندان و مخصوصاً زمینه‌‌سازی برای اقدامات هولناکی که دشمن علیه مردم این مرز و بوم تدارک دیده - و دیروز وزارت اطلاعات از آن پرده برداشت - کمترین تردیدی داشت؟! حالا که بعد از ابراز انزجار توده‌های ده‌ها میلیونی مردم از این جرثومه‌های فساد و تباهی و اصرار بر مجازات و محاکمه آنها به میان آمده است و دستگاه‌های ذی‌ربط نیز بر محاکمه و مجازات آنها تاکید ورزیده‌اند، طیف یادشده به فکر تغییر صورت مسئله افتاده و اصرار دارند جنایات هولناکی را که مرتکب شده‌اند در

حد و اندازه «اعتراض»‌ کاهش دهند! و اصلاً به روی نامبارک و پلید خود نیز نمی‌آورند که در کجای دنیا و از کی تا به حال، قتل مردم کوچه و بازار، آتش‌زدن اموال عمومی، بریدن گلوی مامور انتظامی، آتش‌زدن قرآن و به آتش کشیدن آمبولانس‌ها و... اعتراض تلقی می‌شود؟!

بیانیه وزارت اطلاعات از عمق جنایات انجام‌شده و گستردگی جنایاتی که خنثی شده است خبر می‌دهد و در این میان، آن عده از شخصیت‌های سیاسی بدسابقه و ورزشکاران و هنرپیشه‌هایی که به حمایت از آشوب‌ها و قتل مردم و آتش‌زدن اموال عمومی و غارت و... پرداخته‌اند بخشی جدانشدنی از عاملان این جنایت‌ها بوده‌اند.»

 

پایان خط گفت‌وگو ویرانی است!

جعفر گلابی در یادداشتی برای «اعتماد» نوشت: «نمی‌دانم هنوز از گفتن و نوشتن‌ها تاثیر مثبتی حاصل می‌شود یا نه؟ نمی‌دانم اساسا زمینه گفت‌وگو که از طریق آن چاره‌جویی شود و راه‌های درست پیش پا قرار گیرد هنوز وجود دارد یا نه؟بسیاری خود سکوت کرده و نویسندگان مستقل را مشغول آب در هاون کوبیدن می‌دانند!بدتر از آن فضای سنگینی حکمفرما شده که هر کس سخنی از حل مسائل، اصلاح امور و حرکت به سوی مدارا و اجرای قانون و رسیدن حق به حقدار می‌زند با شدیدترین عکس‌العمل‌ها و حتی فحاشی و تهمت روبه‌رو می‌شود!از جولان شبکه‌های ماهواره‌ای که گستره شعف خود را از وضع کنونی پنهان نمی‌کنند که بگذریم حتی در داخل هم هستند کسانی که از تشدید نقار و ایجاد تخاصم بدون بازگشت استقبال می‌کنند! فضا به‌گونه‌ای شده که اگر شخصی مثل آقای کرباسچی در تلویزیون حاضر می‌شود و اتفاقا از برخورد با خانم مهسا امینی و عملکرد مسوولان انتقاد می‌کند و بر حقوق مردم انگشت تاکید می‌نهد با وقیحانه‌ترین الفاظ مورد حمله قرار می‌گیرد که مزدور رژیم است و...مگر یکی از معیارهایی که مکررا تبلیغ می‌شد این نبود که هرگاه دشمن از چیزی استقبال و از نقطه مقابل آن نهی کرد درست را از نادرست تشخیص دهیم؟ حال مگر نمی‌بینیم که بیگانگان بازداشت‌ها و برخوردها را با چه آب و تابی منعکس و استقبال می‌کنند و از تصادم‌های خیابانی به وجد می‌آیند؟  به هر حال اگر این تلقی تلخ درست باشد که راه گفت‌وگو و تفاهم و رفع ناراستی‌ها از طرق مسالمت‌آمیز کارکرد خود را از دست داده است در ناگواری آن باید بیش از هر زمان دیگری نگران بود و در انتظار حوادث ماند و برای یک جامعه چیزی بدتر از این نیست که خط گفت‌وگو به انتها رسیده باشد.  روشن است که در ماجرای درگذشت خانم مهسا امینی هم درست مثل جریان گران شدن بنزین مدیریت درست و سریعی صورت نگرفت یا احساس نیاز به تشکیل یک کمیته بحران در بدو امر دیده نشد و مسوولان مختلف هر یک به اظهارنظرهای مختلف و پراکنده پرداختند و دیدیم که خشمی بزرگ شکل گرفت و شهرهای زیادی را درگیر خود کرد.  شاید اوضاع در واقع امر چنان است که با هر میزان از اقدامات و گفته‌های مسوولان گریزی از این اعتراض‌ها نبود ولی اگر نشانه‌های بحران دیده می‌شد قبل از غلیان اعتراض‌ها امکان گفت‌وگوی صریح و صدیق و سریع با مردم وجود داشت، حداقل اینکه گفته می‌شد که ما تلاش خودمان را کردیم ولی نشد و باید دید که چرا سخنان و اقدامات مسوولان پس از وقوع آن درگذشت موثر واقع نشده است؟

بهترین و ضروری‌ترین راه عدم برخورد با اعتراض‌ها بود که خود قطعا زمینه آرام شدن اوضاع را فراهم می‌کرد. 

البته واضح است که هیچ پدیده اجتماعی آن هم در این سطح بدون زمینه و سوابق گوناگون صورت تحقق به خود نمی‌گیرد لذا نقص و ایراد در رفتار مسوولان را باید از اینجا رهگیری کرد. مثلا طی چند ماه گذشته دو، سه فیلم از نوع دستگیری خانم‌ها توسط گشت ارشاد در سطح وسیع منتشر شد که باید همان زمان رسیدگی قاطع صورت می‌گرفت و نتیجه آن به اطلاع مردم می‌رسید و حداقل از سوی مقامات بلندپایه عذرخواهی می‌شد.کاملا واضح است وقتی دختری دستگیر می‌شود و مادرش التماس می‌کند که فرزندش مریض است و توجهی به این التماس‌ها نمی‌شود یا خانم دیگری با کمک یک مامور مرد بازداشت می‌شود جو سنگینی در جامعه به وجود می‌آورد و حتما نیاز به پیگیری مسوولان و گزارش به مردم داشت و عبور کمرنگ از کنار آن، التهاب و نگرانی‌ها را افزایش می‌دهد و زمینه را برای بروز بحران در مسائل بعدی آماده می‌کند.طی همین چند ماه گذشته موج بزرگی از سخنان شدید و غلیظ تریبون‌داران که هر کدام بنا بر ذائقه خود برای بدحجابان خط و نشان می‌کشیدند را نباید خارج از این مساله دید. 

اما همه این موارد ناظر به این موضوع خاص است و نباید فراموش کنیم که در جامعه ما مشکلات بسیار بزرگی وجود دارد که آنها زمینه‌های اصلی نارضایتی‌اند.تنگناهای عظیم اقتصادی که وجود دارند و هیچ مسوولی آنها را انکار نمی‌کند به تنهایی کافی‌اند که هر جرقه‌ای را تبدیل به یک آتش بزرگ کنند و اتفاقا تنگنای معیشت از امهات مسائل و مصائب است که هم علاجش به سختی میسر است و هم اگر منجر به اعتراض شود، معلوم نیست با کدام عاقبت خاتمه می‌یابد؟خصوصا آنجا که سفره کوچک مردم بر اثر رانت‌خواری‌های بزرگ و اختلاس‌ها و مفاسد اقتصادی کوچک‌تر شده و نارضایتی تبدیل به خشم تهیدستان می‌شود.  گسل‌های سیاسی که می‌توانست در دو انتخابات گذشته پر شوند و به دیگر حوزه‌ها کمک کنند تا مشکلات تبدیل به بحران نشوند، وجود دارند و با نوع عملکرد مسوولان متاسفانه بر وسعت آنها افزوده می‌شود.به هر حال احتمال می‌رود در جریان مشاهده بازتاب گسترده درگذشت یک دختر 22 ساله مسوولان مختلف متوجه نهاد ناآرام و پرمساله جامعه شده باشند.احتمال دارد آقایان دیگر همه مشکلات و نواقص را کوچک‌نمایی نکنند و منکرعیوب عمیق برخی روندها و روش‌ها شده باشند و چاره‌جویی‌های اساسی را آغاز کنند.خدا کند در این التهابات گسترده همه‌ چیز به دشمنان نسبت داده نشود و خیال خود را راحت نکنند و بالاخره خدا کند شعاردرمانی کنار گذاشته شود. شکی در سوءاستفاده ایران‌ستیزان از مسائل موجود در جامعه نیست ولی آیا جز این است که در صورت رضایت مردم از آنها هیچ کاری برنمی‌آید؟ احترام به مردم نه به صورت شعاری و دیدوبازدید بلکه برآوردن خواسته‌های اصولی آنها می‌تواند گسل‌های موجود در جامعه را کمتر کند.اگر مردم احساس کنند که تمایلات روشن آنها شنیده می‌شود خود گام بزرگی برای پر کردن شکاف‌های جامعه برداشته شده است.آیا تاکنون مسوولان فکر کرده‌اند که اساسا مردم از وجود انبوه مشکلات و جدال‌ها و اینکه هر روز و هر هفته با مساله بزرگی روبه‌رو می‌شوند، خسته شده‌اند و نیاز مبرم به تشنج‌زدایی در همه حوزه‌های داخلی و خارجی دارند؟همین که مردم سال‌ها با نگرانی پیچ رادیو یا تلویزیون را باز می‌کنند و از بن‌بست یا ادامه مذاکرات اتمی سرد و گرم می‌شوند خود التهاب‌زاست.باید متوجه میزان طاقت و تحمل مردم بود و حداقل برای مدتی آنها را از این همه امواج گوناگون سیاسی و اجتماعی و اقتصادی آسوده کرد.عدم تمهید همه‌جانبه این آسودگی دوران سختی را رقم خواهد زد.»

 

حجاب، راهپیمایی و انتخابات

محمدجواد اخوان در سرمقاله «جوان» نوشت: «معمولاً پس از هر راهپیمایی ملی یا انتخابات سراسری، تصاویری منتشر می‌شود که حاکی از حضور افرادی است که ظاهر و پوشش آن‌ها با عموم متشرعین متفاوت است و همین امر مستمسکی در اختیار برخی قرار می‌دهد تا مدعی شوند که حکومت در مقابل پوشش این‌ها و سایر افرادی شبیه به این‌ها در مقاطع غیرانتخابات و راهپیمایی استاندارد دوگانه دارد و می‌پرسند چرا در اوقات دیگر همین افراد با برخورد گشت ارشاد مواجه می‌شوند و در اینجا برعکس تجلیل هم می‌شوند؟

برای بررسی این ادعا و پاسخ منطقی به آن باید نخست ببینیم حجاب از نظر قانونی چیست و در حال حاضر گشت‌های پلیس امنیت اخلاقی چگونه این قانون را اجرا می‌کنند. بر اساس قانون مجازات اسلامی، رعایت نکردن حجاب شرعی جرم‌انگاری شده است و کسی که حداقل آشنایی با شریعت داشته باشد، می‌داند آنچه در فقه به‌عنوان حجاب زنان تلقی شده با نوع پوشش تعدادی از بانوان جامعه ما -که کم هم نیستند- فاصله زیادی دارد. اما بیشتر این خانم‌ها همه‌روزه به خیابان می‌آیند و تعداد بسیار کمی از کل این خانم‌ها با اعمال قانون از سوی گشت امنیت اخلاقی – یا آن‌گونه که معروف است، گشت ارشاد- مواجه می‌شوند. در واقع این قانون در حال حاضر تقریباً اجرا نمی‌شود. حتی پلیس هم این ادعا را ندارد -و چه‌بسا امکانش هم مهیا نباشد- که به دنبال اجرای کامل ضوابط این قانون باشد. پس پلیس امنیت اخلاقی چه می‌کند؟

مبنای قانونی عمل پلیس امنیت اخلاقی، مواد قانونی دیگری است که به جرم‌انگاری هنجارشکنی در پوشش اشاره دارد. هنجارشکنی لزوماً به معنای تخلف و تخطی از هنجار‌ها نیست، بلکه مخالفت و ضدیت و زیرپاگذاشتن بابرنامه و هدف‌دار هنجار‌ها است. هنجارشکن کسی است که تعمداً می‌کوشد با هنجار‌های جامعه مبارزه کند و آن‌ها را زیر پا نهد. روشن است که عده بسیار بسیار کمی از خانم‌هایی که حجاب شرعی را کاملاً رعایت نکرده‌اند، در این زمره هستند و بیشتر این خانم‌ها چنین نیت و هدفی ندارند. همین دسته بسیار کم مخاطب گشت معروف به ارشاد هستند و البته آن‌گونه که پلیس می‌گوید ابتدا به آن‌ها تذکر لسانی داده و از آن‌ها درخواست می‌شود وضعیت پوشش‌شان را درست کنند و تنها در صورت تمرد (که شاید نشانه‌ای از همان نیت هنجارشکنانه باشد) به مقر انتظامی منتقل می‌شوند. حال ممکن است نقد‌هایی به همین روش پلیس باشد، ضوابط عمل به دقت تعریف نشده باشد یا اصلاً در اجرای آن نیز دقت کافی به عمل نیاید، در مصداق‌یابی هنجارشکنی اشتباه شود و مواردی مشاهده شود که عرفاً هنجارشکن تلقی نشوند، اما مورد مخاطب و برخورد پلیس قرار گیرند یا حتی نوع برخورد و تذکر پلیس به گونه صحیحی نباشد. در ماجرای امینی نقد‌هایی در این خصوص وارد شده است. همه این‌ها ممکن است، اما موضوع این بحث نیست، مسئله ما در اینجا این است که ضابط قانون اساساً به دنبال اعمال حجاب قانونی نیست و هدف آن جلوگیری از

هنجارشکنی است.

اما در مقابل آن خانمی‌که در راهپیمایی ملی شرکت می‌کند و با رأی خود در انتخابات علاقه‌اش را به میهنش نشان می‌دهد، در واقع نشان می‌دهد که به هنجار‌ها و ارزش‌های عمومی این جامعه علاقه‌مند‌است و حتی اگر در عمل با برخی از آن‌ها موافق نباشد، به دنبال برهم زدن آن‌ها و مبارزه با این هنجار‌ها نیست. اصل حضور او در یک اقدام ارزشمند ملی نشان از حاکمیت ارزش‌ها بر ذهن و فکر او دارد و عدم موفقیت در رعایت همه ضوابط این ارزش‌ها را نمی‌توان به‌منزله اراده بر مقابله با این ارزش‌ها دانست. بنابراین، روشن است که وضعیت این بانوان اساساً با آن اقلیت هنجارشکنی که قبلاً اشاره شد متفاوت است. رهبر معظم انقلاب اسلامی سال ۱۳۹۱ در خراسان شمالی به نمونه‌ای از همین موارد اشاره‌کرده و فرمودند: «بعضی از همین‌هایی که در استقبالِ امروز بودند و شما الآن در این تریبون از آن‌ها تعریف کردید، خانم‌هایی بودند که در عرف معمولی به آن‌ها می‌گویند «خانم بدحجاب»؛ اشک هم از چشمش دارد می‌ریزد. حالا چه کار کنیم؟ ردش کنید؟ مصلحت است؟ حق است؟ نه، دل، متعلق به این جبهه است؛ جان، دلباخته به این اهداف و آرمان‌هاست. او یک نقصی دارد. مگر من نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است، نقص‌های این حقیر باطن است؛ نمی‌بینند. «گفتا شیخا هر آنچه گویی هستم / آیا تو چنان که می‌نمایی هستی؟». ما هم یک نقص داریم، او هم یک نقص دارد. با این نگاه و با این روحیه برخورد کنید. البته انسان نهی از منکر هم می‌کند؛ نهی از منکر با زبان خوش، نه با ایجاد نفرت.»

 

دگرگونی زیبایی‌شناسی سیاست

احمد غلامی در سرمقاله «شرق» نوشت: «اگر نقش کاتالیزورها را در اعتراضات اخیر کنار بگذاریم، این اعتراضات عوامل و ریشه‌های بنیادی دیگری هم دارد. یکی از این عوامل تبعاتِ ناخواسته شکل‌گیری مجلس یازدهم و انتخابات ریاست‌جمهوری 1400 است. شورای نگهبان و نهادهای دیگر درصدد برآمدند این دو انتخابات را به زعم خود از گزند دوقطبی‌های رایج در انتخابات پیشین در امان نگه دارند. آنها تصور می‌کردند قوه مقننه و مجریه یکدست با پشتیبانی شورای نگهبان فرصتی فراهم خواهد آورد تا بسیاری از تنش‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را مدیریت کنند. اما چندان طول نکشید که آنان پی بردند با اینکه اوضاع بر وفق مراد است، کارها جور درنمی‌آید. آرای نه‌چندان قابل‌قبول مجلس و دولت، ناکارآمدی را بیش‌از‌پیش عیان کرد. مضاف بر اینکه این دو نهاد انتخابی که باید اصالتشان بر آرای مردم باشد، نابهنگام بودند؛ چراکه تضادها و تناقض‌های جامعه را نمایندگی نمی‌کردند. تضادها و تناقض‌هایی که خصیصه جامعه مدرن است. دوران مدرن دوران ناآرامی‌هاست و تفاوت اساسی جامعه مدرن با جامعه سنتی، همین همزیستی مسالمت‌آمیز ناآرامی‌هاست. به تعبیر نیکلاس لومن، دنیای مدرن دنیای سنتی نیست و دنیای سنتی نیز دنیای مدرن نیست. در حد‌فاصل این‌ دو چیزی به نام تفاوت وجود دارد که منشأ رخدادهاست. این تفاوت‌ها، تفاوت‌های خلاقانه است. تفاوت‌هایی که از دل «این آن نیست» بیرون می‌آید، یعنی اصالت نه با «این» و نه با «آن» است. اصالت با «نیست» است. در این منفیت و تفاوت، توانی وجود دارد که به هویت‌ها شکل می‌دهد. همان چیزی که در اعتراضات اخیر رخ داده و دولت و مجلس که باید تجلی اراده مردم باشند، قادر به ادراک آن نیستند.

شاید یکی از عوامل اتفاقات اخیر این باشد که دولت سیزدهم و مجلس یازدهم از دل تناقضات و تعارضات جامعه سر برنیاورده‌اند و دیگر آنکه زیبایی‌شناسیِ آنان در سیاست بسیار فرسوده و از‌‌ریخت‌افتاده است. به تعبیر رانسیر، «زیبایی‌شناسی کوشش برای زیستن در یک جهان حسی متفاوت است». تأکیدم اینجا بر «تغییر حسی» است. حسی که جهان ما را عوض می‌کند و بعد از این تغییر به‌ندرت کسی می‌تواند به جهان سابق خود بازگردد. عوامل متعددی در تغییر احساس و ادراک آدمی مؤثرند، اینک این تغییر احساس و ادراک در نسلی رخ داده که نه‌تنها مجلس و دولت بلکه نهادهای دیگر هم قادر به درک و دریافت آن نیستند. اگر دولت‌های پیشین این اقبال را داشتند که برخاسته از تناقضات و تنازعات اجتماعی باشند، دولت رئیسی این امکان را نداشت که حتی طبقه‌ای را نمایندگی کند که به او رأی داده‌اند؛ چراکه این طبقه به‌واسطه وفاداری به یک ایدئولوژی، آرای خود را در حمایت از هر رئیس‌جمهوری که مورد اعتماد بیشتر نظام است، به صندوق می‌اندازد. امر اجتماعی خواسته یا ناخواسته در ایران دولت‌محور بوده است و اگرچه این دولت‌محوری آسیب‌هایی جدی به جامعه‌ زده است، تاکنون از رهگذر جابه‌جایی دولت‌ها -البته پیش از دولت رئیسی- تناقضات و تعارضات جامعه کنترل شده است، یعنی بار تغییرات و تحولات اجتماعی و انقلاب احساسات و عواطف مردم را دولت‌ها به دوش می‌کشیدند، گیرم نقش آنها در این زمینه نابسنده بوده باشد. دولت خاتمی فشار برای باور به دموکراسی و جامعه مدنی را بازتاب داد و دولت احمدی‌نژاد حرارت جریانات مذهبی و انقلابی را سرد کرد و دولت روحانی، دولتِ خسته از منازعه بود که با نوید بازگشایی اقتصادی و رابطه با جهان خاکسترِ حوادث ۸۸ را بر باد داد. اما دولت روحانی در بازگشایی اقتصادی توفیق چندانی نداشت و به اعتراضات دی 96 و آبان 98 منجر شد. در این سال‌ها بود که این باور شکل گرفت که اقتصاد زیربناست و اگر بتوان اندکی توفیق اقتصادی به دست آورد، جامعه به سمت آرامش گام خواهد برداشت. این خطای محاسباتی علت وجودی دولت رئیسی شد، غافل از اینکه یک جابه‌جایی کوچک در رویکرد جامعه رخ داده و مسائل اجتماعی زیربنای جامعه شده است. هشت سال دوران ریاست‌جمهوری خسته و عبوس روحانی که اغلب وزرایش تکنوکرات‌های بازنشسته بودند، چنگی به دل نمی‌زد و روحانی نیز در سیاست‌ورزی آردش را بیخته و الکش را آویخته بود. دولت روحانی شور و شوقی سیاسی نداشت و پاسخ‌گوی تحولات زیرپوستی جامعه نبود و نسلی همچون آب زیر کاه می‌خزید که به‌ندرت کسی می‌توانست حضورش را تشخیص دهد. همه‌چیز به اقتصاد گره خورده بود اما ناکامی در برآورده‌‌ساختن تحولات اقتصادی شتاب فزاینده‌ای به مطالبات اجتماعی داد، مطالباتی که نه‌تنها به آنها پاسخ داده نمی‌شد بلکه دولت سیزدهم سعی در نادیده‌انگاشتن آنها داشت. همین بی‌اعتنایی به دگرگونی حسیات اجتماعی و اعتماد‌ به حامیان، تله‌ای بود برای دولت رئیسی تا در اوج ناباوری و هنگامِ دو سفر خارجی مهم به تاجیکستان و سازمان ملل با صدایی روبه‌رو شود که برایش آشنا نبود. اینک پرسش اساسی اینجاست که آیا اشتباه محاسباتی در مواجهه با مسائل اجتماعی، کار دست دولت رئیسی داده است، یا این نیرنگ تاریخ است که گریبان هر دولت دیگری را هم می‌گرفت.»

 

نسلی تشنه زیبایی

جواد شاملو در سرمقاله «رسالت» نوشت: «یکی از تحلیل‌های جامعه‌شناختی‌ای که در باب اعتراضات اخیر زیاد به گوش می‌خورد، حضور فعال و جدی و غیرقابل‌انکار جوانان و نوجوانان دهه هشتادی در خیابان‌ها بود. حضوری که عده‌ای آن را صرفا حماسی، رشک‌برانگیز و شجاعانه تحلیل می‌کردند و آن را صرفا حاصل از حق‌طلبی این نوجوانان برمی‌شمردند. عده‌ای نیز با تمسخر و تحقیر این نسل، آنان را با رزمندگان جوان دفاع مقدس و یا فعالان کم‌سال اما بلندنظر انقلاب اسلامی مقایسه کرده و به پوچی اهداف آنان می‌خندیدند. هر دوی این تحلیل‌ها برای میدان جنگ است. میدان جنگی که این روزها نه در کف خیابان، که در کف فضای مجازی در حال وقوع است و در اصل معرکه روایت‌هاست. اگر بیرون از حالت جنگی نگاه کنیم، این نسل یک معمای جامعه‌شناختی است که باید روی آن فکر کرد. این نسل را نسل z  هم می‌خوانند. با کمی بازی با کلمات می‌توانیم آن را نسل ضد بخوانیم! نسلی که پاره‌ای اوقات جلوه‌ای عیان‌گر، قاعده‌گریز و رهایی‌طلب از آن می‌بینیم. این نسل را پیشتر هم می‌توانستیم ببینیم. در روزمره‌های توییتری، وقتی‌که داشتند با ادبیاتی شدیداللحن و با زبانی بی‌قید و شوک‌آور از والدین و ایفای نقش آنان انتقاد می‌کردند. وقتی‌که نزدیک نوروز، از نزدیک شدن روزهای دیدوبازدید با فامیل گلایه می‌کردند و تحمل فامیل را روی اعصاب‌ترین کار دنیا می‌خواندند. وقتی تمایلات جنسی خود را با لذت و افتخار افشا می‌کردند. نسلی که خود را سوخته می‌داند درحالی‌که وقتی از دور نگاه می‌کنی، آن‌ را غرق در امکانات می‌یابی. نسلی که با اینترنت بزرگ‌شده. حوالی سال هشتاد شمسی یا دوهزار میلادی به بعد به دنیا آمده. عشق ویدئوگیم و بازی کامپیوتری است و خیلی زود پای شبکه‌های اجتماعی به زندگی‌اش باز شده. رفتار بخش بزرگی از این نسل گاهی شدیدا سنت‌گریز و جامعه‌ستیز است؛ ساز مخالف این نسل با جامعه تا آن حد تیز کوک شده که بسیاری از دغدغه‌مندان را به توجه به نوجوان واداشت و وضع اصطلاحاتی چون دهه‌هشتادی از همین توجه برمی‌آید. برای این نسل و در نظر او، عناصری چون حیا ، ادب، صله ارحام و ازاین‌دست همه ابزارهایی برای سرکوب خواسته‌های او و درک نشدنش هستند. 

در این نسل خشونتی ته‌نشین شده و رسوب‌کرده که بخش عمده‌ای از آن نتیجه رکیک بودن و خشونت سینما و تلویزیون دو دهه اخیر جهان و مشخصا آمریکاست. همچنین بازی‌های کامپیوتری عمدتا جنگی، از بسیاری از آن‌ها چریک‌هایی بالقوه درآورده. اگر این سخن به نظرتان مضحک می‌رسد، می‌توانید خبر دستگیری بزهکاری حرفه‌ای در آمریکا را که اذعان کرده بود جنگ شهری را از بازی ندای وظیفه آموخته در اینترنت جستجو کنید. این نسل بعضا هیجان‌طلب و بی‌اعصاب، اساسا قدرت‌ستیز و تقدس‌ستیز است. مادر را مقدس نمی‌داند و هر نوع احترام به پدر را پدرسالاری می‌شمارد. تکلیفش با حاکمیت که دیگر مشخص است. 

بخشی از پدید آمدن چنین نسلی غیرقابل اجتناب و زاییده دوران است و بخشی از آن هم حاصل کم‌کاری و غفلت ما. شکاف این نسل با نسل پیش، پهنایی هولناک دارد. این همان نسلی است که توجه دیده، اما تکریم نشده. همواره همه‌چیز برای او آماده بوده، اما با حسن خلق و رفتار کریمانه با او برخورد نشده. همواره برخوردار بوده اما هیچ‌گاه جدی گرفته نشده. در مدارس بهتری درس‌خوانده، اما زیر کوهی از توقعات بوده. در مدرسه، زندگی و اخلاق را نیاموخته و در دانشگاه برای امیال خود و تفکرات حسی و احساسی خود، تئوری و نظریه یافته! این نسل اما تشنه زیبایی است. زیبایی، شاه‌کلید ورود به قلعه این نسل است. حضرت امام رضا علیه‌السلام، سخنی دارند که برای همه زمان‌ها و همه نسل‌ها کارآمد و صادق است: «إِنَّ النّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحاسِنَ کَلامِنا لاَتَّبَعُونا». یکی از معجزات و علائم حقانیت مکتب اسلام و اهل‌بیت، زیبایی کلام آن‌هاست. با چشاندن طعم این زیبایی به کام مردم و خصوصا جوانان، می‌توانیم ذائقه الهی خود و جامعه‌مان را بیدار کنیم و قلوب کویری مردمان این دوران را آب بپاشیم و احیا کنیم. درک اغلب جامعه ما از احادیث معصومین، در حد احادیث فراوان شنیده‌شده و تکراری است، حال‌آنکه زیبایی کلام پیشوایان دین، هر ادیبی را خاضع و هر زیبادوستی را شیفته می‌گرداند. ما از پیامبر و اهل‌بیت، جز به زیبایی کلام و فرهنگ آنان دسترسی نداریم. فرد متخلق به اخلاق اهل‌بیت، حاج قاسم می‌شود و همه ایران را لشکر خود می‌گرداند و نشر کلام ائمه، این نسل هنردوست را که زبان زیبایی را به‌خوبی می‌شناسند، جذب خواهد کرد. در آن صورت، اعتراض این نسل دستمایه شیاطینی که آرزویشان نابودی این نسل است، نخواهد شد.»

 

 


 

منبع: فردا

کلیدواژه: تحلیل گفت و گو دهه هشتادی ها خانم مهسا امینی وزارت اطلاعات امنیت اخلاقی اموال عمومی دولت رئیسی جامعه ما تحلیل ها هنجار ها ارزش ها گفت وگو خانم ها آشوب ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.fardanews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فردا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۱۰۷۲۳۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

جنجال فراخوان ایتایی تجمع خیابانی برای حجاب | حجاب محور اختلاف نظر شده است؟

کمتر از ۷۲ ساعت بعد از اینکه کانال ستاد امر به معروف و نهی از منکر استان تهران در شبکه اجتماعی ایتا «فراخوان مردمی پیاده‌روی حمایت از عفاف و حجاب» را منتشر کرد، این تجمع برگزار شد. بر اساس تصاویر منتشر شده در خبرگزاری مهر این پیاده روی و تجمع روز دوشنبه سوم اردیبهشت برگزار شده است.

 

به گزارش اعتماد، فراخوان کانال ایتای ستاد امر به معروف و نهی از منکر در مورد حجاب البته تنها بحث منتشر شده در این شبکه اجتماعی از روز شنبه هفته جاری نبود. ماجرا از یک توییت مهدی فضائلی، عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب شروع شد و به یک‌باره در روزهایی که دوباره ارشاد در کف خیابان‌ها در مورد موضوع حجاب جاری و ساری شده اعضای کانال‌های مختلف انقلابی در ایتا همصدا با حسین شریعتمداری، مدیر مسوول روزنامه کیهان بر فضائلی شوریدند.

چند روز پیش، مهدی فضائلی عضو «دفتر حفظ و نشر آثار» رهبری در مطلبی که در حساب کاربری خود در شبکه اجتماعی ایکس منتشر کرد، به نقل از علی خامنه‌ای نوشته بود: «کشف حجاب، هم حرام شرعی است هم حرام سیاسی است…منتها…دشمن با نقشه و برنامه وارد این کار شده، ما هم باید با برنامه و نقشه وارد شویم. کارهای بی‌قاعده و بدون برنامه نباید انجام بگیرد.»

در این متن تاکید شده بود که «به تازگی برخی مسوولان به‌دلیل کارهای بی‌قاعده در حوزه حجاب تذکر دریافت کرده‌اند.»

با بالا گرفتن انتقادات از فضائلی، توییتی قدیمی از او بازنشر شد که شائبه عقب‌نشینی او از ادعای «تذکر» را ایجاد کرد. فضائلی اما ساعتی بعد در همین زمینه تاکید کرد: «ساعاتی است توییت زیر به عنوان توییت جدید بنده و به عنوان عقب‌نشینی از توییت قبل در حال بازنشر است؛ ضمن تایید محتوای این توییت که مربوط به حدود ۵/۱ سال پیش است تاکید می‌کنم توییت دیروز به قوت خود باقی است.»

مسیح مهاجری مدیرمسوول روزنامه «جمهوری اسلامی»، نوشت: «مسوولان دولت و نظام برای اجرای حکم شرعی و قانونی حجاب نمی‌توانند با توسل به روش‌هایی از قبیل گشت ارشاد و بگیر و ببندهای معمول موفق شوند.» تا وقتی تکلیف واعظ توهین‌کننده به پیامبر و قضیه باغ ازگل را روشن نکنید، نمی‌توانید جامعه را ملتزم به دین و حجاب کنید. »

به نوشته مهاجری قبل از اینگونه برخوردها ابتدا باید متخلفان در هر مقام و لباس محاکمه شوند، بحران اقتصادی ریشه‌کن شود، مشکلات معیشتی حل و آزادی‌های مشروع تأمین شود.

عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب وقتی از تذکر به برخی مسوولان بابت رفتارهای بی‌قاعده در حوزه حجاب نوشت، به‌شدت مورد حملات گروه‌های فعال در ایتا قرار گرفت و حتی اخبار جعلی مبنی بر توبیخ فضائلی در این پیام‌رسان دست به دست شد.

مرور محتوای مطالب منتشر شده در شبکه ایتا این سوال را در ذهن ایجاد می‌کند که چه اتفاقی رخ داده که مقوله حجاب که برای دهه‌ها به نوعی از موارد مورد مناقشه اصلاح‌طلبان و اصولگرایان بود حالا در دوران حاکمیت یکدست به شکلی شکاف بین نیروهای اصولگرا شده که در یک شبکه اجتماعی داخلی نیروهایی موسوم به ارزشی و انقلابی به دلیل توییتی با نقدی خفیه علیه روش‌های برخورد با بدحجابی اینگونه به عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبری می‌تازند.

این حجم از هجمه علیه فضائلی در حالی بود که حساب رسمی دفتر رهبر انقلاب با عنوان «رسانه‌نگار» نیز توییت فضائلی را بازنشر کرده بود با این وجود کانال‌های ایتا که از توییت فضائلی فریاد وامصیبتا سر داده بودند بدون توجه به پیام این بازنشر به نقدهای تند خود ادامه دادند.

آنچه در هفته جاری بین بخش‌هایی از جریان اصولگرا در شبکه ایتا رخ داد به خوبی عیان کرد که گروه‌هایی که خواهان ریشه کن شدن شبکه‌های اجتماعی غیرایرانی بودند چه کسانی هستند و چه دیدگاه‌هایی دارند و چرا تا این اندازه بر طبل فیلترینگ و محدود کردن شبکه‌های اجتماعی می‌کوبند. «لشکر ایتایی‌ها» در سه روز گذشته نشان داد که شبکه اجتماعی داخلی انحصار را به حد غایت برای تشویق و ترغیب و نقد نکوهش هر دیدگاهی - حتی درون اصولگرایی و حتی خطاب به عضو دفتر رهبری- مهیا می‌کند و چه چیزی بهتر از این در یک شبکه اجتماعی داخلی!

آش رفتارهای ایتا علیه منتقدین بسیار ملایم برخی شیوه‌های برخورد با بدحجابی به اندازه‌ای شور شد که صدای روزنامه اصولگرای فرهیختگان را نیز در آورد و در مطلبی نوشت: «آنچه این روزها در ایتا به عنوان مدلی از یک پیام‌رسان و یک شبکه ایزوله قابل مشاهده است، تفاوت جدی و معنادار این شبکه با میدان واقعیت است. همانطور که این موضوع را با نرم‌افزار ویراستی نیز در مقابله با توییتر -که همان ایکس نامیده می‌شود- داریم.

دایره انقلابیون در پیام‌رسان ایتا در دو روز گذشته تا حدی تنگ شد که حتی دفتر رهبری نیز در آن جای نگرفت. مهدی فضائلی، عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب وقتی از تذکر به برخی مسوولان بابت رفتارهای بی‌قاعده در حوزه حجاب نوشت، به‌شدت مورد حملات گروه‌های فعال در ایتا قرار گرفت و حتی اخبار جعلی مبنی بر توبیخ فضائلی در این پیام‌رسان دست به دست شد اما از آنجایی که قرار نیست در این اتاق‌های ایزوله تکذیبیه‌ها نیز دست به دست شوند راه به جایی نبرد.

با وجود آنکه حساب رسمی دفتر رهبر انقلاب با عنوان «رسانه‌نگار» نیز توییت فضائلی را بازنشر کرده بود، ایتایی‌ها و ویراستی‌ها ترجیح‌شان این بود برای توجیه برخی تندروی‌ها هرگونه نسبت ناروایی را به اعضای دفتر بدهند ولی فضای موجود را لایق تذکر ندانند و پنبه را محکم‌تر توی گوش‌شان فرو کنند»

پیغام و پسخوان فضائلی و شریعتمداری

بعد از نشر توییت مهدی فضائلی حسین شریعتمداری، دریادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: «رهبری سخنگو ندارد؛ شما از چه موضعی توییت کرده‌اید؟»

در یادداشت مدیرمسوول کیهان آمده است که بیت رهبری «سخنگو» ندارد و چنانچه تذکری ضرورت داشته باشد، مستقیماً و با ذکر ماخذ «توسط آقایان گلپایگانی و حجازی» به اطلاع مخاطبان آن، اعم از مسوولان یا مردم می‌رسد. شریعتمداری تاکید کرده که «بیت رهبری» حتی از به کارگیری واژه «یک مقام آگاه‌» نیز به‌شدت پرهیز می‌کند.

او همچنین خطاب به مهدی فضائلی نوشت که نظری که به رهبری «نسبت داده‌اید، خارج از روال یاد شده و از جانب شما، دور از انتظار بوده است.».

مقاله تند شریعتمداری علیه فضائلی اما نقطه پایان کار نبود. روز گذشته مهدی فضائلی با انتشار شعری با دستخط رهبری که سروده خود ایشان بود و تاکید بر اینکه بخشی از این شعر در جلسات تصمیم‌گیری درباره عملیات وعده صادق قرائت شد، پیام روشنی برای شریعتمداری و منتقدان سرسخت خود در ایتا و خارج از ایتا فرستاد. پیامی که تلویحا می‌گوید «چه کسی» در «چه جایگاهی» قرار دارد.

ریشه عمیق اختلاف در بین مجمع‌الجزایر راست

موضوع طرح نور که این روزها برای مبارزه با بدحجابی در حال اجرا است اما ریشه‌های اختلاف نظر بین اصولگرایان را گسترده‌تر از حد تصور کرده است. پایگاه رجانیوز، نزدیک به جبهه پایداری در مطلبی در این باره نوشته است: «در حالی که لایحه مصوب حجاب که تقریبا دیگر می‌شود آن را قانون نامید، منتظر تایید و ابلاغ است، طرح نور یا همان گشت ارشاد سابق مجدداً به اجرا گذاشته می‌شود. کدام طرح نور؟ طرحی که در واقع گشت ارشادی است که توسط همین مجری تعطیل شده است. با چه منطقی؟ با کدام بهبود؟ با کدام تفاوت؟ نمی‌دانیم».

رجانیوز البته به مناقشه اخیر در ایتا هم گریزی زده و در تحلیل جدیدی نوشته است: «به موازات، تلاش‌های گسترده‌ای علیه لایحه/قانون حجاب به ویژه در پیام‌رسان ایتا به عنوان محل توزیع محتوای بخشی از بدنه انقلابی شدت می‌گیرد. نقش‌آفرینی برخی افراد که بر خلاف تأکیدات صریح مقامات عالی دولت، همچنان در برخی دستگاه‌های دولتی نقش‌آفرین هستند، حساسیت موضوع را مضاعف می‌کند».

به نظر می‌رسد اشاره رجانیوز درباره «افرادی نقش آفرین در برخی دستگاه‌های دولتی نقش آفرین» نقد اخیر جلیلی محبی به عنوان یکی از چهره‌های مرکز پژوهش مجلس و البته یکی از طراحان موارد اضافه شده به لایحه حجاب در مجلس یازدهم باشد که اخیرا بازگشت گشت ارشاد به خیابان‌ها را از اقدامات دولت نامیده بود. وی در پاسخ به یک کاربر توییتری نوشت که «اون متن مرکز پژوهش‌ها کنار رفت متن آقای بانکی‌پور تصویب شد که هنوز قانون نشده، این اقدامات هم کار دولت است بر مدار سابق»

در همان روزها هم موسی غضنفرآبادی، رییس کمیسیون قضایی حقوقی مجلس گفت که طرح نور نیروی انتظامی جدا از قانون مجلس است.

با این وجود به نظر می‌رسد طرح نور با اجرای فرماندهی زیرنظر رادان از حمایت بخشی‌هایی از مجلس انقلابی یازدهم برخوردار است. کما اینکه رادان، فرمانده کل انتظامی کشور روز گذشته در دیدار با مرتضی آقاتهرانی، رییس کمیسیون فرهنگی و از طراحان نسخه مجلسی طرح حجاب خبر داده که با حمایت‌های مجلس، دولت و قوه‌قضاییه و همراهی مردم اجرای «طرح نور» با «قوت، دقت و هوشمندی» ادامه خواهد داشت و از «مجلس و خاصه کمیسیون فرهنگی که جزو اولین واحدها و بخش‌هایی بود که در این موضوع پای کار بود»، تشکر کرده است.

چرا حجاب محور اختلاف نظر شده است؟

وقتی دی ماه سال ۱۴۰۱ بعد از رخدادهای پاییز آن سال، غلامعلی حدادعادل در برنامه زنده تلویزیونی به زنان «با حجاب ضعیف» که پای نظام ایستاده‌اند، سلام داد، تصور شد که شاید دست به فرمان برخورد با موضوع حجاب تغییراتی کرده است. سلام حدادعادل در نوع خود بی‌سابقه بود و اینگونه برداشت می‌شد که گویا راهبرد استراتژیک بخشی از جریان اصولگرایی این شده که با توجه به رشد طبقه زنان «با حجاب ضعیف» باید به دنبال مصادره یا جذب سیاسی این گروه رفت. گروهی که تا به امروز بی‌حجاب تعریف می‌شدند یا در قبال‌شان سکوت می‌شد، اما هرگز تایید نمی‌شدند، چه رسد به اینکه در رسانه ملی، خطاب سلام و درود قرار گیرند.

چند روز پیش از آن هم محسن کوهکن، نماینده اصولگرای پیشین مجلس و عضو شورای مرکزی جبهه پیروان خط امام (ره) و رهبری، با بیان اینکه حوادث اخیر سبب شده است نگاه به مفهوم حجاب تغییر کند، از زنان «کم‌حجاب» تشکر کرد. کوهکن در این باره گفته بود: «اگر قبلا از کنار زنانی که موهای‌شان پیدا بود رد می‌شدیم، به ذهن‌مان خطور می‌کرد که او را ارشاد کنیم، اما اکنون وقتی از کنارشان رد می‌شویم به آن‌ها احسنت می‌گوییم، زیرا با وجود اینکه برخی کشف حجاب کرده‌اند، اما آن‌ها همین روسری را حفظ کرده‌اند و این نشان از اعتقادشان به حجاب است.»

غائله حجاب و اصولگرایان اما سابقه‌ای درازدامن دارد؛ داستانی به بلندای تاریخ جمهوری اسلامی و بارها مساله حجاب اجباری در ادوار مختلف بعد از انقلاب، مورد مباحثه قرار گرفته است؛ حجاب در دهه ۷۰ تلویحا در ایام انتخابات محوری برای رقابت گفتمانی بین جریان اصلاحات و اصولگرایان بود، چراکه تا قبل از آن حاکمیت به صورت یکدست مساله حجاب را خط قرمزی غیر قابل عبور می‌دانست و هر ضعف حجابی، بی‌حجابی توصیف می‌شد و حتی در اردیبهشت سال ۱۳۶۹ سید محمد خاتمی در کسوت وزیر ارشاد از مهدی نصیری، مدیر مسوول روزنامه کیهان به خاطرعدم پوشش خبری مناسب «تجمع مردم در پی فراخوان نیروهای حزب‌الله برای تظاهرات علیه بدحجابی در میدان ولیعصر تهران» انتقاد می‌کند. داستان‌های مختلف از موضع‌گیری‌های جدی و تند جریان چپ در سال‌های نخست انقلاب در مورد موضوع حجاب نیز نشان می‌دهد تا پیش از دهه ۷۰ موضع هر دو جناح درباره این موضوع یکی بوده است.

در انتخابات دوم خرداد سال ۱۳۷۶، آن زمان که علی اکبر ناطق نوری در مناظره تلویزیونی مقابل سید محمد خاتمی نشست. اشاره کوتاه ناطق‌نوری به اینکه حجاب برتر چادر است برایش دردسرهای زیادی درست کرد. خود ناطق‌نوری بعدها در کتاب خاطرات سیاسی خود به فضاسازی‌هایی که علیه او در آن ایام شده پرداخته و نوشته است: «حرف‌های زیادی درست کردند، مثلا می‌گفتند اگر ناطق بیاید در دانشگاه‌ها، چادر را اجباری می‌کند و امثالهم». در آن زمان اما هیچ یک از اصولگرایان در بخش‌های مختلف نه تنها موضعی در قبال این موضوع نگرفتند که بعدها در دولت اصلاحات یکی از اصلی‌ترین محورهای نقد به خاتمی و دولتش مساله حجاب در جامعه بود.

مرور رخدادهای سیاسی دو دولت اصلاحات نشان می‌دهد که همواره در اتفاقات مختلف در آن ایام- یکی از مسائل در هر رخدادی- حجاب زنان بوده است؛ کنفرانس برلین، کارناوال ظهر عاشورا، اعتراض خانواده شهدا و گروه‌های حزب‌الله به وضعیت پوشش در جامعه و… همین فضا هم بود که پای طرح ارتقای امنیت اجتماعی را به شهرهای کشور باز کرد و احمدرضا رادان سکاندار برخورد با انحراف از حجاب شد. همان که امروز دوباره به عرصه فرماندهی بازگشته تا شاید به قول نماینده رفسنجان، دوباره روسری‌ها به سر زنان بازگردد.

شاید عجیب به نظر برسد که موضوع حجاب زنان در ستاد هاشمی در انتخابات سال ۱۳۸۴ یکی از اصلی‌ترین دلایل برای این باشد که جامعه روحانیت مبارز که اکبر هاشمی‌رفسنجانی شناسنامه آن بود، در رقابت بین محمود احمدی‌نژاد، هاشمی‌رفسنجانی، سکوت کند و از یکی از اصلی‌ترین چهره‌های خود یعنی هاشمی حمایت نکرد. با سکوت این تشکل راست روحانی، هاشمی برای همیشه از خانه پدری خود در جریان اصولگرایی سنتی هجرت کرد و دیگر تا پایان عمر خود هرگز به آن باز نگشت.

غلامرضا مصباحی‌مقدم، سخنگوی جامعه روحانیت مبارز در گفت‌وگویی در سال ۱۳۵۹ روایت می‌کند که در دور اول انتخابات سال ۱۳۸۴ جامعه روحانیت مبارز از هاشمی‌رفسنجانی حمایت کرد، اما در دور دوم مسائلی در ستادهای ایشان دیده و شنیده شد که جامعه را دل‌زده کرد: «در انتخابات دوره دوم ستادهای ایشان رفتارهایی نشان دادند که هیچ در شأن ایشان نبود و البته خلاف انتظار ما نیز بود… یکی از اعضای جامعه روحانیت مبارز که در دور اول بسیار داغ از ایشان حمایت کرده بود، برای دور دوم اعلام کرد که دیگر حمایت نمی‌کند، علت را جویا شدم، گفتند یکی از شب‌های تبلیغات به تماشای تبلیغات رفته و از نزدیک مسائلی را در ستاد انتخاباتی فرشته دیده است… آقای مهدوی هم در دوره دوم از نوع رفتار آقای هاشمی و طرفداران ایشان رنجیده‌خاطر بود و همین موجب شد که به اکثریت نسبی در حمایت از ایشان نرسیم.»

بعد از این ماجراها هم که نوبت محمود احمدی‌نژاد بود در گفت‌وگوی ویژه خبری مقابل مرتضی حیدری به صورت او زل بزند و سوال تاریخی و طنز خود را تکرار کند: «آیا مشکل جامعه ما موی دختران ماست؟»

دولت احمدی‌نژاد در آغاز کار سعی کرد تا حساب خود را از حساب فرمانده رادان که آن روزها نیز در کف خیابان با طرحی دیگری به جز نور در حال ارشاد در مورد حجاب بود جدا کند اما وقتی غلامحسین الهام، سخنگوی وقت دولت با تحکم از رویکرد پلیس تهران در حوزه مبارزه با بدحجابی انتقاد کرد، رادان پاسخ داد که طرح فعلی با مشارکت همین دولت تهیه شده است!

موضوع حجاب و اصولگرایان البته با چهره‌های مختلف دیگری گره خورد؛ فرازوفرودهای مختلفی در دولت احمدی‌نژاد و بعد از آن رخ داد. از ویژه نامه خاتون که در کارنامه مهدی کلهر - از مردان شاخص حلقه احمدی‌نژاد - ثبت شد تا اظهارات علی لاریجانی که در زمان ریاست در سال ۱۳۹۲، در نطق پیش از دستور به تندی به یکی از اعضای بیت امام (ره) که صحبتی درباره حجاب و به کارگیری رنگ‌های جدید در پوشش حجاب کرده بود، تاخت و گفت که «امروز ما نیاز به انقلاب رنگ‌ها در حجاب نداریم. همیشه در اکثر روستاها زنان با لباس‌های رنگی حجاب داشته و دارند و کسی هم ایرادی نگرفته است. این امور جنبه عرفی و تناسب با محل دارد. اصل بر پوشیدگی و عفاف است.

علی لاریجانی اما مهرماه سال گذشته در گفت‌وگو با روزنامه اطلاعات درباره موضوع حجاب در اعتراضات اخیر موضعی بسیار متفاوت اتخاذ کرد: «یکی از آقایانی که متصدی این امر است، گفته بود ۵۰ درصد بانوان جامعه، حجاب کاملی ندارند. نمی‌دانم این حرف درست است یا خیر، اما وقتی یک امری اینقدر شیوع داشته باشد، نباید با این روش‌ها با آن برخورد و پلیس را درگیر کرد… به نظر من با کم‌حجابی برخی افراد حادثه‌ای رخ نداده است، نمی‌گویم به این مسائل باید بی‌توجه شد، بلکه توجه‌مان باید همراه با بعد ایجابی و فهم درست دینی و از بستر تحول درونی باشد.»

جریان امروز اصولگرا اما دیگر نه علی لاریجانی را اصولگرا می‌داند و نه هیچ قرائتی از موضوع حجاب به جز قرائت خود را قبول دارد. نمونه مشخص موضوع گفته‌های سال گذشته وحید یامین‌پور در ارتباط با مساله زدن روسری بر سر چوب و اظهاراتش در آذرماه سال جاری مبنی بر اینکه مساله حوادث اخیر حجاب اجباری نیست، نشان می‌دهد هنوز بخشی از جریان اصولگرا که خود را قوام انقلابی‌های راستگرا می‌دانند، از اساس به مساله‌ای تحت عنوان «کم حجابی» نرسیده‌اند. آن‌ها هنوز در مورد موضوع حجاب در ادبیات دهه‌های ۶۰ تا ۹۰ باقی مانده‌اند و سعی دارند با توسل به مفاهیم دینی- سیاسی، ایدئولوژی‌های تازه سیاسی بسازند.

اینکه یامین‌پور می‌گوید: «اباحه‌گری در حوزه اخلاقیات به معنای پایان انقلاب اسلامی است» و نگران «اورجینال سکولار شدن نظام است» و ادعا می‌کند که «حلقه سخت طرفداران نظام عبور از برخی اصول را تحمل نمی‌کنند و از قطار انقلاب پیاده می‌شوند» پیام روشنی دارد، حتی اگر در عمل؛ همین یامین‌پور در مقام معاونت وزیر ورزش میزبان بلاگرهایی با پوشش‌ها و ظواهری بسیار فاصله‌دار با این اظهارات باشد.

بلاتکلیفی مصوبه حجاب؛ وقتی رادان بدون تعارف وارد کارزار شد

واقعیت امر این است که در بین نهادها و مسوولان فعلی به جز اقلیتی در مجلس یازدهم هیچ کس نمی‌خواهد مسوولیت مصوبه اخیر مجلس را گردن بگیرد. قوه قضاییه بارها تاکید کرده که لایحه تهیه شده و ارسال شده به دولت با آنچه امروز در شورای نگهبان در حال بررسی‌های نهایی است تفاوت بسیار دارد.

بر اساس آنچه پیش از این اعلام شده بود، این لایحه با ۶ ماده در قوه قضاییه تهیه و بعد از افزودن ۹ ماده توسط دولت سیزدهم، با ۱۵ ماده به مجلس یازدهم رسید. این در حالی است که گزارش کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس با ۷۱ ماده نهایی و تصویب و به صحن مجلس آمد که بعد از یک رای‌گیری کلی با همین تعداد ماده به شورای نگهبان ارسال شد. با یک مقایسه ساده ریاضی می‌بینیم که از لحاظ کمی تعداد مواد لایحه رشدی بی‌سابقه داشته است.

غلامرضا تاجگردون، نماینده منتخب مجلس آینده، با اشاره به لایحه عفاف و حجاب، به «خبرآنلاین» گفت: «کسی حاضر نیست این لایحه را گردن بگیرد، مجلس را هم به شکل برآیند کلی کسی گردن نمی‌گیرد. چند نفر دارند از این موضوع دفاع می‌کنند چند نفر هم از درون مجلس دارند مقاومت می‌کنند.»

تاجگردون روز پنج‌شنبه ۹ فروردین در گفت‌وگو با خبرآنلاین با بیان اینکه کسی حاضر نیست لایحه عفاف و حجاب را گردن بگیرد، گفت: چند نفر دارند از این موضوع دفاع می‌کنند چند نفر هم از درون مجلس دارند مقاومت می‌کنند. کاری به بیرون ندارند. چیزی که مشخص است و می‌توانم بگویم اینکه این اولویت اول مملکت نیست.

اودر پاسخ به برخی اقدامات مجلس یازدهم ازجمله طرح صیانت، قانون عفاف و حجاب و قانون جوانی جمعیت گفت: نمی‌خواهم از مجلس یازدهم دفاع کنم ولی می‌خواهم بگویم مجلس یازدهم از خودش هم نمی‌تواند دفاع کند. می‌گویید لایحه حجاب و عفاف. لایحه یعنی چه؟

در مقابل منتقدان لایحه البته موافقان آن بودند اما گروه سومی نیز در این ماجرا نقش ایفا کرد. دیدگاهی که منتقد لایحه حجاب بود چرا که آن را ناکافی می‌دانست و تاکید داشت مگر گشت‌های ارشاد چه ایرادی داشته است؟

مردادماه سال گذشته عبدالصمد خرم‌آبادی، معاون قضایی دادستان کل کشور، در یک میزگرد در صداوسیمای جمهوری اسلامی گفت: «به نظر من با این وضعیت نیازی به واقعاً تصویب این لایحه نیست.»

وی تاکید کرد: «این لایحه با این وضعیتی که دارد اختیارات مردم [آمران به معروف] را کم کرده، اختیارات بسیج، نیروی انتظامی را کم کرده است. به آمر به معروف می‌گوید «اگر تو پرخاش کنی». کدام امر به معروف و نهی از منکر است که به گفت‌وگوی تند نینجامد؟ آیا این باعث نمی‌شود که در جامعه امر به معروف به فراموشی سپرده شود؟ »

خرم‌آبادی با بیان اینکه «این لایحه واقعا مشکلات زیادی را برای جامعه ایجاد می‌کند. من فکر نمی‌کنم نمایندگان محترم مجلس به این لایحه رأی بدهند واقعا فکر نمی‌کنم.» چنین اظهارنظر کرد: «این لایحه با مطرح کردن برهنگی و نیمه‌برهنگی بدن و متمرکز شدن روی این موضوع، بدپوششی را بی‌اهمیت جلوه داده است، موجب عادی‌سازی مابقی شقوق کشف حجاب شده است.»

معاون دادستان همچنین از وجود گشت ارشاد در سطح شهرها دفاع کرد و گفت که «مشکل اینها نبوده است».

حالا با حضور احمد رضا رادان در فرماندهی فراجا و بلاتکلیفی مصوبه مجلس در این باره دوباره گشت‌های ارشاد در سطح شهرها هستند. همان فرمانده‌ای که در دهه ۸۰ در گفت‌وگوی معروفش با فرزاد حسنی درباره «طرح ارتقای امنیت اجتماعی» با بیان اینکه «در حوزه امنیت اخلاقی با کسی شوخی نداریم و وقتی مصادیق را معلوم کردیم با کسی تعارف نداریم.»، گفت: «وقتی مصادیق را معلوم و مشخص کردیم با کسی تعارف نداریم. سوال من این است که مامور پلیس از کسی خواست همراهی کند، یکی همراهی کرد، یکی همراهی نکرد، تکلیف چیست؟!»

حالا هم تکلیف این گشت‌ها برای موضوع حجاب روشن است. گشت‌هایی که مشخص نیست چه تاثیری بر موضوع حجاب دارند اما بدون شک مرزبندی‌های جدیدی در اردوگاه اصولگرایان ترسیم کردند و باب تاختن بر برخی جریان‌ها و چهره‌هایی را باز کردند که بی‌سابقه است. شبکه‌های اجتماعی داخلی با قطع و وصل‌های مکرر بر علیه منتقدان گشت‌های ارشاد در هر سطح و سطوحی می‌تازند و گشت‌های ارشاد هم در کف خیابان می‌چرخند.

دیگر خبرها

  • ابزار کشنده زورگیران دهه هشتادی پارک چیتگر تهران را ببینید | تصویر
  • زورگیران دهه هشتادی دستگیر شدند | قمه ۶۰ سانتیمتری زورگیران را ببینید
  • ایدئال‌گرایی برای فرزندآوری بین مردم زیاد شده است/جامعه جوان پویا آینده کشورمان را می‌سازد
  • ایده آل گرایی برای فرزندآوری بین مردم زیاد شده است/جامعه جوان پویا آینده کشورمان را می‌سازد
  • جنجال فراخوان ایتایی تجمع خیابانی برای حجاب | حجاب محور اختلاف نظر شده است؟
  • مناقشه حجاب، از «ایتا» تا خیابان
  • عربستان: جامعه جهانی به مسوولیت خود مبنی بر توقف تجاوز اسرائیل عمل کند
  • سخنگوی دولت: دهک‌های پایین را صاحب مسکن می‌کنیم
  • شهردار بندر دیر معرفی شد
  • یک پیش‌بینی تکان‌دهنده از وضعیت تورم در ایران